رضایت زناشویی انریچ

من و همسرم کاملا یکدیگر را درک می کنیم.

همسرم خلق و خوی مرا کاملا می شناسد و آن ها را قبول دارد.

رابطه بسیار خوبی با همسرم دارم.

همسرم برخی نیازهای مرا ارضا نمی کند.

حتی یک لحظه هم از رابطه با همسرم، متاسف نبوده ام.

از صفات شخصیتی و عادت های همسرم راضی هستم.

از نحوه ایفای مسؤولیت هایمان در زندگی مشترک، بسیار راضی هستم.

از نحوه ارتباط(یا گفت و شنود) با همسرم خشنودم و احساس می کنم همسرم مرا درک می کند.

از نحوه تصمیم گیری درباره اختلافاتمان و حل آن ها بسیار راضی هستم.

از وضعیت اقتصادی خانواده و شیوه تصمیم گیری های مالی ناراضی هستم.

از نحوه گذران اوقات فراغت و بودن در کنار همسرم بسیار راضی هستم.

از نحوه ابراز محبت و رابطه جنسی مان بسیار راضی هستم.

از نحوه ایفای مسؤولیت هایمان به عنوان پدر و مادر ناراضی هستم.

از رابطه مان با اقوام و آشنایان ناراضی هستم.

احساس خیلی خوبی درباره انجام فرادض دینی و ارزش های مذهبی مان دارم.

همسرم خرده گیر یا غالبا بدبین است.

گاهی نگران خلق و خوی همسرم هستم.

گاهی که همسرم غمگین و گوشه گیر است، نگران می شوم.

یکی از مشکلات ما، عادت همسرم به سیگار کشیدن / ویا مشروب خوردن است.

درکارها نمی توانم روی همسرم حساب کنم.

گاهی رفتار همسرم در حضور دیگران، مرا آشفته می کند.

گاهی همسرم بسیار یک دنده می شود.

از این که همسرم اغلب دیر به منزل می آید، رنج می برم.

گاهی نمی دانم با تغییر حالات همسرم چه کنم.

گاهی فکر می کنم همسرم بسیار زور گو است.

در ابراز هرگونه احساس واقعی خود برای همسرم خیلی راحتم.

هنگامی که مشکل داریم، غالبا همسرم در جواب سکوت اختیار می کند.

گاهی همسرم با اظهار نظرهای خود مرا تحقیر می کند.

گاهی می ترسم خواسته های خود را با همسرم مطرح کنم.

آرزو دارم همسرم احساساتش را بیشتر با من در میان بگذارد.

گاهی باور کردن تمام حرف های همسرم برایم دشوار است.

احساسم را به همسرم نمی گویم، چون قاعدتا خودش می دانم.

از نحوه گفتگو، میان خودمان بسیار راضی هستم.

هیچ وقت احساسات بدی را که نسبت به همسرم دارم به او نمی گویم چون می ترسم عصبانی شود.

همسرم همیشه شنونده خوبی است.

معمولا برای تمام کردن بحث و جدل، من خیلی زود کوتاه می آیم.

نظر من و همسرم درباره راه حل اختلافاتمان خیلی تفاوت دارد.

هنگام بحث درباره مشکلات، احساس می کنم همسرم مرا درک می کند.

هنگامی که مشکل داریم، می توانم آن چه را که موجب رنجشم شده است را به همسرم بگویم.

گاهی بر سر مسائل بی اهمیت یک بحث و جدل جدی داریم.

حاضرم برای اجتناب از درگیری با همسرم، هرکاری بکنم.

گاهی احساس می کنم جر و بحث من و همسرم بی پایان است و راه حلی ندارد.

وقتی اختلاف نظر داریم، احساساتمان را با هم در میان می گذاریم و تصمیم می گیریم که آن را چگونه حل کنیم.

اغلب احساس می کنم که همسرم، اختلافاتمان را جدی نمی گیرد.

بحث های ما غالبا با این احساس به پایان می رسد که من باعث ایجاد تمام مشکلات بوده ام.

گاهی آرزو می کنم همسرم در پول خرج کردن بیشتر دقت می کرد.

در مورد نحوه خرج کردن پولمان، همیشه توافق داریم.

در حل وفصل امور مالی، مشکل داریم.

از تصمیماتی که در مورد میزان پس انداز می گیریم، راضی هستم.

من و همسرم از قرضهایمان با خبریم و در این مورد مشکلی نداریم.

برای این که مخارج خانه دچار بی برنامگی نشود، آن ها را یادداشت می کنیم.

من و همسرم درباره پول خرج کردن یکدیگر توافق نداریم.

من و همسرم در مورد خریدهای ضروری توافق نداریم.

یکی از ناراحتی های من این است که بدون اجازه همسرم نمی توانم پولی خرج کنم.

در مورد این که کدام یک ازما مسؤول پول خرج کردن باشد، اختلاف داریم.

من و همسرم در مورد برقراری ارتباط و آمد و رفت با دیگران توافق داریم.

همسرم برای تجدید قوا و سرگرمی با من وقت و انرژی کافی دارد.

برای یک شب تنها نبودن، حاضرم هرکاری بکنم.

از این که همسرم، علایق یا سرگرمی کافی ندارد، نگرانم.

از مشارکت در میهمانی ها و رفت و آمد به همراه همسرم، احساس راحتی می کنم.

از مکان و نحوه گذران تعطیلات با خانواده ام، همیشه راضی هستم.

در سفرها و تعطیلات به من خوش می گذرد.

از این که من و همسرم در اوقات فراغت مان به قدر کافی باهم نیستیم، ناراحتم.

به ندرت بدون همسرم، به من خوش می گذرد.

با همسرم درباره سرگرمی های مشترک یا جداگانه توافق داریم.

از میزان محبتی که همسرم به من دارد، کاملا راضی هستم.

ما سعی می کنیم رابطه جنسی خود را، جالب و لذت بخش نگه داریم.

می ترسم از لحاظ جنسی برای همسرم جالب نباشم.

گفتگو با همسرم در مورد مسائل جنسی برایم اسان و راحت است.

گاهی نگرانم که مبادا همسرم درباره ارتباط جنسی خارج از رابطه زناشویی فکر کند.

رابطه جنسی ما، برایم ارضا کننده و رضایت بخش است.

از نشان دادن محبت به همسرم اکراه دارم، چون غالبا به عنوان تمایل به رابطه جنسی، سوءتعبیر می سود.

گاهی از این که علاقه جنسی همسرم مانند من نیست، نگران هستم.

از تصمیماتی که درباره تنظیم خانواده یا تعداد فرزندان می گیریم، راضی هستم.

گاهی رابطه جنسی من و همسرم رضایت بخش نیست.

درخانواده ما، پدر به قدر کافی وقت صرف فرزندان می کند.

از نحوه مشارکت در مسؤولیت های مربوط به بزرگ کردن فرزندانمان راضی هستم.

در مورد نحوه ادب کردن فرزندانمان با هم توافق داریم.

بچه هایمان یکی از منابع عمده مشکلات، در رابطه ما هستند.

در مورد تعداد مطلوب فرزندان توافق داریم.

ظاهرا همسرم به بچه ها بیش از رابطه زناشویی اهمیت می دهد، و این مرا ناراحت می کند.

داشتن فرزند، من و همسرم را به هم نزدیک تر کرده است.

من و همسرم در مورد تربیت مذهبی فرزندانمان، توافق داریم.

بچه ها مانع از آن هستند که من و همسرم باهم درد دل کنیم.

یکی از مشکلات ما، توافق بر سر این است که چقدر باید برای بچه ها مایه بگذاریم.

بعضی از دوستان یا اقوام کارهایی می کنند که باعث تیرگی رابطه زناشویی ما می شود.

مدت زمانی که با اقوام و دوستانمان صرف می کنیم، کافی است.

فکر می کنم همسرم بیش از حد با خانواده خود رابطه دارد و یا این که بیش از حد تحت تاثیر آن هاست.

از صرف وقت با بعضی خویشاوندان یا اقوام همسرم، لذت نمی برم.

همسرم تمام دوستان مرا دوست دارد.

گاهی همسرم، بیش از اندازه وقتش را با دوستانش می گذراند.

احساس می کنم والدین ما، بیش از حد از ما انتظار توجه یا کمک دارند

احساس می کنم که والدین ما مشکلاتی را که در زندگی مشترک ما ایجاد می کنند.

من واقعا از گذراندن اوقات با تمام دوستان همسرم، لذت می برم.

از این که همسرم اوقاتی را با دوستان جنس مخالف صرف کند، آزرده می شوم.

به عقیده من، جای زن قطعا در خانه است.

اگر زن و مرد هر دو شاغل باشند شوهر باید به اندازه زن کارهای خانه را انجام دهد.

در خانواده ما، زن نباید خارج از منزل کار کند مگر ضرورت مالی ایجاب کند.

در زندگی مشترک ما، زن باید میل بیشتری به دنباله روی از خواسته های شوهر داشته باشد.

حتی اگر زن خارج از خانه کار می کند، بازهم باید مسؤول اداره خانه باشد.

در زندگی ما، شوهر رهبر خانواده است.

به نظر ما، شغل شوهر همیشه مهمتر از شغل زن است.

اگر بچه های کوچک در خانواده باشند، زن نباید بیرون از خانه کارکند.

درخانواده ما، شوهرباید اکثر تصمیمات مهم را بگیرد.

زن باید در مورد تصمیمات مهم، قضاوت های شوهر را پذیرفته و به آن ها اعتماد داشته باشد.

داشتن ایمان کامل به بعضی از تعالیم مذهبی برای من دشوار است.

معتقدم که همسرم باید در مسائل مذهبی مثل من فکر کند.

درمیان گذاشتن ارزش های مذهبی، به رابطه ما کمک می کند.

بخش مهمی از توجه و ادای وظایف من نسبت به همسرم، به خاطر اعتقادات مذهبی است.

من و همسرم در مورد نحوه عمل به اعتقادات مذهبی مان اختلاف داریم.

عبادت کردن همراه همسرم، برای من مهم است.

شرکت در فعالیت های مشترک مذهبی، بخشی از برنامه زندگی ماست.

احساس می کنم با دوست داشتن همسرم، بهتر می توانم عشق به خدا را درک کنم.

من و همسرم در مورد بعضی تعالیم مذهبی اختلاف داریم.

من و همسرم به خاطر عقاید مذهبی مان، احساس نزدیکی بیشتری می کنیم.